یسنا بعد از مدتها برمیگردد
سلام به همه دوستان و خوانندگان وبلاگ یسنای عزیزم
امیدوارم ک خوب باشه حالتون
قبل از هر چیزی نماز روزه هاتون قبول باشه انشاالله
الا بعد ی سال اومدیم ک در حضور شما دوستای عزیز باشیم
تو این یه سال اتفاقای خوب و بد زیادی افتاد ک نمیدونم از کجاش شروع کنمو ب کجا تموم کنم
پس سرمو درد نمیارمو هیچی نمیگم
امیدوارم ک این دفعه بتونم همیشه کنار شما بجه های خوب باشم
الا تو این پست چند تا عکس از دو سال ب بعد یسنامو واستون میذارم
عروسی یکی از فامیلا بود ک عروس و دامادو بردن پارک بوستان
با باباش رفته شاه توت بکنه
نا سلامتی گفته بودم ک تمیز برشگردونه
داشتیم با خالش خونه تکونی میکردیم
اصلا حواسم ب این شیطون نبود
رفته رژ لب خالشو پیدا کرده و ... اینیه ک میبینین
ولی خدارو شکر زود دیدیمش
این کوچولوی لپ لپی خواهر زادم سونیاست
یسنام خیلی دوسش داره
وقتی میبینتش بیچاره رو خیلی اذیت میکنه
همش بوسش میکنه
دستش اسباب بازی میده
سونیا هم خوشش نمیاد و گریه میکنه
بس ک همیشه یسنا باش ور میره حالا وقتی یسنا از کنارش رد بشه یا بیاد نزدیکش میزنه زیر گریه
یسنا و سونیا تو حیاط خونمون (یکی از اتفاقای خوبی ک تو این یه سال افتاد این بود ک ما صاحب خونه شدیم و اینجا هم حیاط خونه خودمونه)
خب دوستان فعلا همین چن تا عکس بسه دگ
امیدوارم خوشتون بیاد
فعلا
خدایا شکرت به خاطر دختر سالم و سر حال و شیطونی ک دارم