بدون عنوان
با سلام ب همه خاننده ها و بیننده های وبلاگ یسنا
ببخشید ک دیر ب دیر آپ میکنم
خوب حالا چی بگم؟
از کجا بگم؟
چجوری شروع کنم؟
- اول از همه بگم ک عاش آهنگ "امان" از خاننده "والی " هستش و هر وخ ک این آهنگو میشنوه نمیتونه جلو خودشو بگیره و میرقصه و میخونه، منظورمم از میخونه فقط بلده همون امان رو بگه
- خالش بهش یاد داده دو سه بگه و بپره، حالا اینم از رو بالش یا هز چیزی ک فقط یک سانتم با زمین فاصله داشته باشه با گفتن دو شه (سه) میپره و دست میزنه
- ب بخاری سرد و خاموش دست میزنه و کلی واس باباش بهونه میاره و با گریه الکی میگه بیش(جیز)
- جا دستمالیم از دست این وروجک آسایش نداره، درشو باز میکنه دستمالو میاره بیرون و میره توش میشینه
- وقتی دارم اس ام اس مینویسم یا دارم ب صفحه گوشی نگاه میکنم با کله میره تو گوشیمو کر کر میخنده، این یعنی مردم آزاری
- قطار بازیو دوست داره و تو خونه از لباسم میکشه و دنبالم میاد و نیششم تا بنا گوشش بازه
- بازی با تشت رو هم دوست داره و تشتو ماره خونه و همه اسباب بازیاشو میریزه اون تو خودشم میره توش
تو این عکس داره میره ک اسباب بازیاشو بیاره!
- فوتبالیست خوبی هم هست، توپ بازیو دوست داره توپو شوت میکنه و میگه چوووو(یعنی همون شوت)
- عاشق سیر، پیاز و سیر ترشیه، با گریه و خود زنی اینارو از ما میگیره و میخوره بعد تا فردا صبح نمیشه نزدیکش شد از بوی بد دهنش،از دست این دختر نمیتونیم سر سفره سیر ترشی رو با خیال راحت بخوریم همش قایمکی میخوریم
- وقتی داریم فیلم نگا میکنیم وقتی ک فیلم ب جاهای حساسش میرسه میره و با دکمه کناریش تلویزیون رو خاموش میکنه شیطون
- تازگیا اخلاق خیلی بدی پیدا کرده، وقتی دارم شیرش میدم انگشتشو میکنه تو دماغم و میره رو اعصابم
- تفنگ بازیو هم دوست داره ی تفنگ پلاستیکی هم داره و وقتی اونو میگیره دستش میوفته ب جون هممون و دژژژژ میکنه و همه رو میزنه مثلا
- تخمه رو هم دوست داره،وقتی داریم تخمه میخوریم دو نفر باید بشینه کنارش و بهش تخمه بدن و هر کی هم ک کنار یسنا بشینه خودش حق خوردن تخمه نداره یعنی نمیرسه کتخمه بخوره آخه یسنا مثل دستگاه میمونه مغز تخمه رو میذاره تو دهنشو قورت میده
- وقتی میدونه ک داره ی کار اشتباهی میکنه اول ک مارو نگاه میکنه و میخنده تا عکس العمل مارو ببینه وقتی دید دعواش نمیکنیم ارشو انجام میده و وقتی هم ک دعواش میکنیم تا ی مدت نوچ نوچ میکنه و ناراحت میشه از کاری ک کرده
- گیره لباس رو ک میبینه دماغشو میاره جلو و میگه ک گیره رو وصل کنیم ب دماغش
تا چند دقیقه پیشم داشت بازی میکردااااااااااااا
داره ب مادر بزرگش کمک میکنه و سیب زمینی رو له میکنه و داره میچشه ک ببینه نمک داره یا نه
تیپوووووووووووووووووووووو!!!!!!!!!!!!!!!1
داره عروسکشو میخوابونه
کفش خالشو پوشیده داره میره مهمونی
یسنا و کارگری ساختمون با رفیق جدیدش آقا سگه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی